جدول جو
جدول جو

معنی خون بها - جستجوی لغت در جدول جو

خون بها
دیه
تصویری از خون بها
تصویر خون بها
فرهنگ واژه فارسی سره
خون بها
پول یا چیز دیگر که قاتل به بازماندگان مقتول می دهد تا از گناه او درگذرند، دیه
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از خونبها
تصویر خونبها
تاوان و دیه ریخته شدن خون و کشته شدن کسی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خونبها
تصویر خونبها
((بَ))
دیه، پولی که در ازای خون مقتول به بازماندگان او دهند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خون بار
تصویر خون بار
ویژگی چیزی که خون از آن می چکد مثلاً چشم خون بار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خونابه
تصویر خونابه
آب با خون آمیخته
فرهنگ لغت هوشیار
وجهی که کسی برای آزاد شدن دیگری از زندان در صندوق دادگستری بگذارد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خونابه
تصویر خونابه
خون آمیخته با آب، کنایه از اشک خونین، کنایه از خون
فرهنگ فارسی عمید
((تَ. بَ))
پولی که کسی برای آزاد شدن کسی دیگر از زندان در صندوق دادگستری گذارد، وجه الکفاله
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خونابه
تصویر خونابه
((بِ))
خون آمیخته به آب، اشک خونین، مایعی که پس از انعقاد خون روی آن می ماند
فرهنگ فارسی معین
پولی که کسی برای آزاد شدن دیگری از زندان در صندوق دادگستری بگذارد، وجه الکفاله
فرهنگ فارسی عمید